فیلم/ شعرخوانی برقعی در مدح حضرت علی(ع)
تاریخ انتشار: ۱۵ بهمن ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۷۰۱۵۳۴۹
به مناسبت ولادت اقا امیرالمومنین شعرخوانی حمیدرضا برقعی شاعر آل الله را در مدح و ثنای آن حضرت مشاهده کنید.
دریافت 37 MB.بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
منبع: مشرق
کلیدواژه: جشنواره فجر قیمت ولادت امام علی ع امام علی ع امیرالمومنین حمیدرضا برقعی مدیحه سرایی خودرو قیمت های روز در یک نگاه حوادث سلامت
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.mashreghnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «مشرق» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۷۰۱۵۳۴۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
روایت حامد عسگری از سلام سرباز دهه هشتادی به آقا و پاسخش
وقتی حامد عسگری برای شعرخوانی پشت میکروفون نشست، سلام سه نفر را به آیت الله خامنهای رساند. او ماجرای این رساندن سلام را بیان کرده است. - اخبار فرهنگی -
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، حامد عسگری شاعر شناخته شده کشور یکی از افرادی بود که در دیدار رمضانی شاعران با رهبر انقلاب شعرخوانی کرد. او برای دومین بار بود که شعرخوانی میکرد و نخستین بار 15 سال پیش، شعر مشهور خود درباره بم را در برابر آیت الله خامنه ای خوانده بود؛ به قول خودش آن زمان دخترش 2 ماهه بود و اکنون 15 ساله!
عسگری در دیدار امسال شاعران شعرخوانی داشت و خطاب به رهبر انقلاب، سلام سه نفر را رساند؛ دو سرباز و دخترش.
این شاعر ماجرای رساندن سلام آن دو "سرباز" را اینچنین تعریف کرد:
«حقیقتش کمی دیر رسیدم و به همین دلیل مشغول بدو بدو بودم. همراه با آقای ناصر فیض سر خیابان کشور دوست رسیدیم و قرار بود کارت ورود را آنجا دریافت کنیم. اما وقتی رسیدیم دیدیم خبری از کارتها نیست. به نگهبانی گفتیم و پاسخ داد که باید به درب خیابان دانشگاه بروید، اما وقتی به آنجا هم رسیدیم گفتند که ما فکر میکردیم شما در خیابان کشور دوست هستید و کارت ورودتان را با موتور به آنجا فرستادیم.
.
لذت یک رکوردشکنی ادبی و اشعاری که ذوق "آقا" را به همراه داشت
در همین حین و بدو بدوها، یکی از سربازان نگهبان که اسمش مهدی بود و فکر میکنم دهه هشتادی هم بود، نگاهی به من انداخت و گفت: «میشه سلام مرا به آقا برسانید؟». پاسخ دادم: چشم. دوباره پرسید: «خدا وکیلی؟»، پاسخ دادم: بله.
وارد بیت شدیم، اما آن حرف این سرباز مثل یک عود در ذهن من روشن بود. وقتی نوبت به شعرخوانی من رسید، خدمت حضرت آقا عرض کردم که سلام دو سرباز و دخترم را به شما میرسانم و حضرت آقا پاسخ دادند: «سلام مرا به هر سه نفر برسانید.»
ممکن بود شیفت سربازان تا ساعت 11 شب که ما از بیت بیرون میآمدیم عوض شود و دیگر آنها را نبینم، اما باز هم به همان خیابان کشور دوست رفتم و متوجه شدم که نیستند، اما به جانشیناش گفتم: به آقا مهدی بگین که من انجام وظیفه کردم و سلام رساندم. رسانه بیت هم فیلم این اتفاق را منتشر کرد و همه گیر شد.
جالب است بدانید که دیشب همان آقا مهدی به من پیام داد و تشکر کرد که سلامش را به حضرت آقا رساندهام.
روایت ویژه از گفتوگوی چنددقیقهای یک شاعر با رهبر انقلابانتهای پیام/